استادیار گروه علوم سیاسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
چکیده
منطقه غرب آسیا، منطقهای است که همواره و در طول تاریخ مورد توجه قدرتهای بزرگ جهانی قرار داشته و در آن جنگها و نبردهای زیادی رخ داده است. آمریکا یکی از این قدرتها است که این کشور نیز پس از 11 سپتامبر 2001، نوع حضور خود در غرب آسیا را تغییر داده و تحت عنوان مبارزه با تروریسم، به دو کشور عراق و افغانستان حمله نظامی نمود. اما این راهبرد به مرور زمان تغییر کرد تا اینکه در دوره ریاست جمهوری جو بایدن، خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان اتفاق افتاد که این امر، ابهامات در رابطه با چگونگی راهبرد آمریکا در منطقه را افزایش داد
پژوهش حاضر درصدد آن است تا با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و نظریه موازنه فراساحل، به این سوال پاسخ دهد که مهمترین مولفه های راهبرد آمریکا نسبت به منطقه غرب آسیا در دولت جو بایدن کدامند؟ نتیجه گیری نیز آن است که راهبرد جدید آمریکا، دارای عناصر خاص خود نیز میباشد که این عناصر را میتوان به صورت خلاصه در افزایش نقش بازیگری مردم و سازمانهای مردم نهاد، افزایش بازیگری شرکا و متحدان در نظم منطقهای، همکاریها و شراکتهای امنیتی و افزایش اهمیت مدیترانه در تامین نیازمندیهای نظامی بیان کرد